بیوگرافی
شاهین زاده سال ۱۳۵۹ در بندر انزلی است و در گیلان زندگی میکرده است.
شاهین از سال 1379 فعالیت خود را اغاز کرده و ترانه سرا، نوازنده گیتار و خوانندهٔ ایرانی مقیم آلمان معروف به سلطان رپ فارسی است.
پدر خویش را در ده یازده سالگی از دست داده و او کوچکترین عضو خانواده بوده و با چهار.پنج برادر و یک مادر پیر بزرگ شده.
او دانشجوی رشتهٔ جامعه شناسی بوده که به دلیل ابراز عقیده های خود موفق به پایان تحصیلاتش نشده و از دانشگاه اخراج شده و به قول خودش «جامعه شناسی را در جامعه فرا گرفته، نه در دانشگاه».او از خانواده ی مذهبی نبوده ولی از نوجوانی شروع به خواندن قرآن به صورت حرفه ای کرده و در جوانی به سرودن شعر و ترانه روی آورد و ساز گیتار را در سبکهای کلاسیک و فلامنکو آموخت که بازهم هیچ شباهتی به خانواده ی خود نداشته او آواز خواندن را، ابتدا در سبکهای راک و اسپانیش در ایران به صورت زیرزمینی آغاز کرد و با چند گروه مختلف همکاری کرده است. پیش از مهاجرت به آلمان مدتی سرپرست یک گروه موسیقی زیرزمینی در ایران بود و در آلمان سرپرست گروهی به نام «اینان». آخرین گروهی که با آن همکاری میکند، گروه تپش ۲۰۱۲ است. با پیوستن او به این گروه و اجرای شعرهای سیاسی-اجتماعیاش، طپش ۲۰۱۲ بیش از پیش مورد استقبال مخاطبان و رسانههای فارسیزبان قرار گرفته است.
شاهین از سال 1379 فعالیت خود را اغاز کرده و ترانه سرا، نوازنده گیتار و خوانندهٔ ایرانی مقیم آلمان معروف به سلطان رپ فارسی است.
پدر خویش را در ده یازده سالگی از دست داده و او کوچکترین عضو خانواده بوده و با چهار.پنج برادر و یک مادر پیر بزرگ شده.
او دانشجوی رشتهٔ جامعه شناسی بوده که به دلیل ابراز عقیده های خود موفق به پایان تحصیلاتش نشده و از دانشگاه اخراج شده و به قول خودش «جامعه شناسی را در جامعه فرا گرفته، نه در دانشگاه».او از خانواده ی مذهبی نبوده ولی از نوجوانی شروع به خواندن قرآن به صورت حرفه ای کرده و در جوانی به سرودن شعر و ترانه روی آورد و ساز گیتار را در سبکهای کلاسیک و فلامنکو آموخت که بازهم هیچ شباهتی به خانواده ی خود نداشته او آواز خواندن را، ابتدا در سبکهای راک و اسپانیش در ایران به صورت زیرزمینی آغاز کرد و با چند گروه مختلف همکاری کرده است. پیش از مهاجرت به آلمان مدتی سرپرست یک گروه موسیقی زیرزمینی در ایران بود و در آلمان سرپرست گروهی به نام «اینان». آخرین گروهی که با آن همکاری میکند، گروه تپش ۲۰۱۲ است. با پیوستن او به این گروه و اجرای شعرهای سیاسی-اجتماعیاش، طپش ۲۰۱۲ بیش از پیش مورد استقبال مخاطبان و رسانههای فارسیزبان قرار گرفته است.
در ترانههای شاهین نجفی، آمیزهای از اعتراض به حکومت مذهبی، فقر، زنستیزی، سانسور و اعتیاد را میتوان دید. او تلاش میکند که فاکتورهای شاعرانه و ادبی و اصطلاحهای فلسفی و سیاسی در ترانههایش حضور داشته باشند و به همین دلیل، گاهی فهمیدن بعضی از ترانههایش برای مردم عادی مشکل میشود .
او که اکنون در یک خود تبعیدی اجباری درآلمان پناهنده شدهاست همچنان ازدردهای مردم کشورش میگوید و میخواند.
شاهین همراه با البوم سال خون یک اطلاعیه منتشر کرد و از خاننده های جوان ایرانی که به صورت زیرزمینی فعالیت میکرده اند
خواسته که کار هایشان را برای شاهین بفرستند و از بین این جوانان فردی به نام نوید زردی انتخاب شده و هم کنون با او کار میکند.
حالا یک نکته ی قابل توجه وجود داره که معمولا اصلابه اون توجه نمیشه و اون چیزی نیست جز انگشترشاهین که یک شاهین هستش با بال های باز شده که در حال پروازه.
در یک مصاحبه از شاهین پرسیده شد که چه چیزی تو رو به ادامه ی راه تشویق میکنه : و او در جواب گفت :(( این کار مثل یه بیماری هستش و غیر قابل ترک است.))
شاهین نجفی تا کنون با چندین شبکه های معروف مانند مصاحبه کرده که حالا متن برخی از این مصاحبه ها رو براتون یاداشت میکنم.
گفتگوی شاهین نجفی با خبرنگار صدای امریکا :
شاهین در ابتدا گفت :(( ریشه ی موسیقی هیپ هاپ و رپ به موسیقی بلوس بر میگردد اما ریشه ی اصلی ان که زبان سیاهان امریکا بوده و به شدت نزدیک است به مراسم مذهبی افریقایی ها مخصوصا در نیجریه و غنا.این زبان فولک سیاهان امریکا نیز میباشد که تمام خواسته ها و مطالبات که این جامعه ی ستم دیده این گونه بیان میشود .))
او در ادامه افزود که :((این سبک سبکی کلام محور است و به همین دلیل است که هنرمند باید با بطن جامعه به صورت مستقیم در تماس باشد در غیر این صورت گفته ی من هنرمند با واقعیت جامعه فاصله میگیرد.))
شاهین رپ را برای خود مانند یک اتفاق می بیند که به علت کمبود امکانات پیش امده و در حقیقت او یک نوازنده است.او اهنگ های خود را اعتراضات مردم ستم دیده میداند که از حنجره ی او خارج می شود.
گفت :(( اعتقادات من پس از خروج از ایران تغییر کرد و یکی از این موارد وجود زن ستیزی در ایران است که اقایون با زنان مانند یک ملک خصوصی رفتار می کنند و تمامی این مسائل از بحران فرهنگی در ایران سرمنشاء می گیرد و به عنوان مثال از مادر خودم به عنوان یک زن ستم دیده ی ایرانی یاد میکنم که با بیش از پنج زایمان و شرایط سخت اقتصادی پنج بچه ی بی پدر رو بزرگ کرده.))
در پایان امر گفت :(( من به هنر سیاسی اعتقادی ندارم و به زعم من و به قول شاملو هنر مند مثل شیپوره.))
از نظر شاهین ایران نیاز به تغییر در سه عنصر اصلی دارد که عبارتند از :
1.ازادی مدنی 2.ازادی سیاسی 3.رفاه اقتصادی
خلاصه ی گفتگوی شاهین نجفی با شبکه ی من و تو با برنامه ی سکو :
((من با زندگی در المان مشکلی ندارم و فقط اتاق من از شهر کوچکی در شمال ایران من منتقل شده به شهر بزرگی در قلب اروپا و در حقیقت این اتاق منه که عوض شده و اتفاق خاص بیشتری صورت نگرفته و اگه در غیر این صورت بود من نمی توتنستم به فعالیت خودم ادامه بدم و از اون چیزی که تو ایران می گفتم دور نشم.))
((دیدگاه من پس از ورود به اروپا نسبت به مسائل متفاوت تغییر کرد و مشخصا مسئله ی زن ها.من وقتی تو ایران بودم بدون این که خودمد متوجه باشم انسان زد زن و زن ستیزی بودم البته بدون این که فعالیت زد زن داشته باشم ولی در اروپا متوجه شدم که این طور نیست و جنس مذکر نسبت به جنس مخلف برتر نیست و به طور مثال برای من عجیب بود که یک زن راننده ی تریلر باشه یا موتور سنگین سوار بشه.))
او در ادامه از خانواده ی خود گفت که پیش تر در قسمت بیو گرافی به این موضوع اشاره شده.
ادامه داد :((عزیز نسیم فردی تاثیر گذار درسن جوانی من بوده و از شانزده هفده سالگی نیز به کارهای غلام حسین ساعدی و صادق هدایتی روی اوردم و در شعر کارهای سهراب و فروغ و اخوان ثالث را می پسندیدم و در پایان با شاملو اشنا شدم که باعث نفرت از بقیه ی افراد شد و پس از اون با فلاح و بهزاد و سید علی صالحی و...اشنا شدم.ولی الان به رمان روی اوردم و طرفدار کارهای ساراماگو و دکتراف هستم.
در ایران که بودم حس میکردم جایی برای تنفس من وجود نداره و وقتی که پرده های سینما رو میدیدم رنج میبردم و پیش اومده بود که برم تو سینما و با داد و فریاد از سینما خارج شم و خروج من از ایران حرکتی اتفاقی بود و از پیش برنامه ریزی نشده بود.))
((ما که تو ایرانیم فکر میکنیم خیلی تاریخ داریم خیلی گنده هستیم خیلی باحالیم ولی بعد از این که از این محیط خارج شدیم میبینی که اینجوری نیست و 90% ناسا ایرانی نیست و........))
ارزوی شاهین چند خطی است که برای شما می نویسم :
(( من امیدوارم بیست سال دیگه اگه یه جوان ایرانی خواست موزیک بزنه به خاطر موزیک و ادبیات به او توهین نشه بلکه تشویق نیز بشه.))
جمله های قابل توجه :
_ من خودم از دردمندان جامعه هستم و شاید به این دلیل است که مردم با کارهایم به راحتی ارتباط بر قرار می کنند.برای من که فردی 29 سال دارم جالب است ترانه هایم چطور برای شنوندگان نو جوان تا افراد سال خورده یه درد مشترکه.
_ من تا وقتی که تو ایران بودم فکر میکردم انسان یاغی و سرکش هستم ولی در خارج از ایران متوجه شدم که من فقط حق و حقوق خودم رو مطالبه می کردم.
سال خون
حاجی ما اخر خطیم: ترانهای است شامل انتقاد از تفکری که در جامعه ریشه دوانده اس و امتیازات ویژه ای روحانیون برای خود قائل میشوند .
فحش بده: ترانهای است درباره فشارهایی که به وی وارد شدهاست.
ما مرد نیستیم: ترانهای است که از طرف وی تقدیم به جنبش زنان ایران شدهاست.
عمو کریس تاوون داره: کریس دی برگ خواننده معروف انگلیسی زبان چندی پیش در سفر به ایران و برای اولین مجوز اجرای کنسرت یک خواننده غربی در ایران پس از انقلاب اینگونه میگوید ((تهران امروز از نیویورک و لندن امن تر است)) این ترانه اعتراضی است به این گفتههای کریس دی برگ
بامداد برای بامداد: ترانهای است که به یاد احمد شاملو سروده و اجرا شدهاست.
آوازه خوان در خون: ترانهای است اعتراض آمیز و به یاد فریدون فرخزاد همراه با انتقاد به کشته شدن او به علت بیان حقایق.
حرفِ زن: ترانهای است درباره حقوق زنان که اعتراض به شرایط زنان نه فقط در ایرن و بلکه در جهان دارد و نظر او این است که (( اگر می خواهید در مورد ازادی یک کشور بدانید از زنان ان کشور بپرسید. ))
زندگی سگی: ترانهای است که به انتقادی کنایه گونه از زندگی امروز ایرانیان میپردازد.
ما شرریم: ترانهای است در اعتراض به رپرهایی که فقط از پارتی و سکس و ... میخوانند.
من خرم: ترانهای است درباره دانشجویان، توهینها و مشکلاتی که برای آنها در جمهوری اسلامی بهوجود آمدهاست
ندا :اهنگی در مورد کشته شدن ندا اقاسلطان در پی اتفاقات پس از انتخابات.
فیسبوک:بیا اهمیت فیسبوک این شبکه ی جهانی و شرایط استفاده از ان در ایران.
خدا خوابه:ترانه موسوی دختر جوانی متولد سال 1360 که در تجمع هفت تیر 1388 در خیابان شریعتی توسط نیرو های * دستگیرشده و احتمالا در زندان به او تجاوز جنسی شده و به قطل رسیده و جسد سوزانده شده ی او در نزدیکی شهر قزوین یافت شده
مهدی: حرف زدن کسی که تمام امیدش به امام زمانه و صداش هم به گوش کسی نمیرسه
هک :اشاره به هک شدن سایت شخصی خود توسط "فردی "دارد